داستان زردی جیگر طلا
دکتر ایرانی گفت تو خونه هم می تونید دستگاه اجاره کنید ولی من ترجیح دادم که بیمارستان تحت کنترل باشه. باید بچه رو لخت (فقط با پوشک و چشم بند) داخل دستگاه می ذاشتیم. جیگر مامان تحمل چشم بندو نداشت هی دائما اونو می کشید. خلاصه یکی از پرستارها با یه شگردی تونست موفق بشه که شایلینم داخل دستگاه بمونه (یه دستکشو شبیه پستونک درست کرد و گذاشتیم داخل دهنش).اون شب هر دو ساعت می رفتم بهش شیر می دادم و پوشکشو عوض می کردم تا صبح که ازش خون گرفتن ، خدارو شکر میزان بیلی روبین به 10 رسیده بود ، دکتر که اومد مرخصش کرد ولی تا کارای ترخیصو انجام بدیم حدود ساعت یک شد که رفتیم خونه . شب بسیار بد و سختی بود از اینور وضعیت شایلینم ، از اونور هم وضعیت جسمی خودم که تازه عمل کرده بودم و باید هی خم و راست می شدم . خلاصه خیلی ناراحت و دلخور بودم ولی خدارو شکر به خیر گذشت .