شایلین جونشایلین جون، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

ارمغان عشق ما

جنب و جوش قبل از عید

اسفند ماه همیشه حال و هوای خاصی رو داره . به خصوص واسه خانواده سه نفره ما که خیلی فرق داشت . از بهمن ماه دنبال خرید وسایل شایلین کوچولو واسه عید بودیم . فروردین علاوه بر اینکه سال نو میشه و عیده ، تولد شایلین و بابا جونش هم هستش .
7 خرداد 1396

اولین قدم های شایلین کوچولو

سلام خانوم طلای مامان . شب  27 دی 1395 شما شروع به قدم برداشتن کردی و اگه حواست نباشه دو تا سه تا قدم هم بر می داشتی و باز هم من و بابا جون رو شگفت زده کردی دختر گل مامان . انشائ الله که صحیح و سلامت باشی گل نازم . دوست دارم
30 دی 1395

جشن دندونی عزیز دلم

با توجه به وضعیت آب و هوا شرایط واسه گرفتن جشن دندونی شایلین جونم جور نمی شد ولی بالاخره 23 دی 1395 تونستیم با کمک مامان بزرگ ، بابا بزرگ ، عمو پوریا و زن عمو مهشید جشن شایلین جونم رو بگیریم . همه چیز خیلی خوب و عالی بود . هم عصرونه بود هم شام . واسه عصرون سالاد الویه لقمه ای ، کشک و بادمجون لقمه ای و آش و میوه و شیرینی و پفیلا و ژله و کیک بود . واسه شام هم کباب از بیرون گرفیتم با زیتون پرورده ، گردو و ماست و خیار . خلاصه همه چیز عالی برگزار شد . دست همه درد نکنه اینم عکس میز عصرونه ...
30 دی 1395

چهار دست و پا رفتن

اواخر مهرماه جیگر طلای مامان سینه خیز رفتن رو شروع کرد ولی تازگی ها دیدیم که دست و پای چپش رو بلند می کنه ولی هنوز نمی تونه بین اونا ارتباط برقرار کنه تا اینکه دیشب (3 آبان) لاکی هاشو واسش کوک می کردیم و با فاصله ازش می ذاشتیم و چون شایلین هیجانی می شد که بره اونا رو بگیره ، واسه اینکه سریعتر بره ، چهار دست و پا می رفت که خیلی باحال بود . یعنی میشه گفت که شایلین جونم تقریبا پایان هفت ماهگی چهار دست و پا رفتن رو شروع کرده الهی قربونش برم عزیز دل مامان . انشاءالله همیشه سالم و سلامت باشی .  
4 آبان 1395

نشستن دختر کوچولوی دوست داشتنی من

شایلین کوچولوی مامان تقریبا از اوایل مهرماه با کلی کمک شروع به نشستن کرد ولی از تاریخ 8 مهر بدون کمک واسه چند دقیقه نشسته که الهی مامان فداش بشه . شروع نشستن تقریبا میشه پایان شش ماهگی  
4 آبان 1395

رژیم سفت و سخت

روز قبل از زایمان ، یکی از دوستان (مامان سپند) بهم گفت باید رژیم سفت و سخت بگیری که بچه دل درد نگیره . پیرو صحبت مروارید ، تصمیم گرفتم که همون رژیم رو رعایت کنم . رژیم غذایی من شامل گوشت گوسفند یا مرغ آبپز با یه تکه پیاز کوچک همراه با پلو و روغن محلی گوسفند بود، کنار غذاهم فقط زیتون استفاده می کردم . کمپوت گلابی ، چای کمرنگ با خرما و نبات به اضافه عرق نعناع تنها موادی بود که مصرف می کردم . کلا میوه ، لبنیات ، آجیل ، تخم مرغ و ... حذف شده بود . روزای خیلی سختی بود و باعث شده بود که افسرده بشم . واقعا واسم خیلی سخت بود اون همه میوه تابستونی ولی متاسفانه نمی تونستم بخورم . خلاصه این روند ادامه داشت تا اواخر شهریور (شروع غذای کمکی شایلین) که ...
4 آبان 1395